Friday, October 22, 2010

معرفي حزب سعادت مردم افغانستان






حزب سعادت مردم افغانستان





پس از اجلاس بن(نوامبر2001) و خواست عمومی برای مقابله با طالبانیسم و طالبان، اکثر روشنفکران، شخصیتها و احزاب گردهم آمده تا با وحدت و یکی کردن نیروها بتوانند به کمک جامعه جهانی اولا : در مقابل پدیده طالبانیسم مقابله نمایند.
.
         ثانیا: بتوانند یک جامعه و دولت دموکراتیک و آزاد را پس از آن ایجاد نمایند. تا تجربه تلخ پس از سقوط دولت کمونیستی سابق و به قدرت رسیدن مجاهدین وجنگهای داخلی ایجادشده که خیلی بیشتر از دوران جهاد باعث ویرانی روح وروان و اعتماد عمومی گردیده بود را جلوگیری نمایند.
در همین راستار جبهه ای متشکل از کلیه ی احزاب گذشته (پیش از جهاد) و آنزمان (پیش از طالبان) و نگرشها و ایدیولوژی ها پدید آمد تا به همکاری جامعه جهانی ، کشور را از ان وضع اسفبار انسانی و سیاسی نجات دهد. و آنرا بنام (جبهه ی متحد ملی افغانستان) ایجاد نمودند.
      پس از شکست طالبان و ایجاد دولت انتقالی ، کم کم همان تجربه پس از شکست دولت کمونیستی به شکلی دیگر و آنهم شکاف در صفوف جبهه ایجاد گردید. نگرشها و خواست ها یکایک از هم جدا شدند وهر گروهی به دنبال منافع خود و نهایتا احزاب از آن جداگردیدند...
عكس مربوط به :
ديدارمحترم زبير پيروز و اعضاي رهبري حزب سعادت با محترم خليلي رييس حزب وحدت(1383)بيست و دوم ديماه

         جبهه روز به روز کوچک و کوچک تر می شد تا حدی که توانایی ثبت و راجستر کردن آن به عنوان جبهه در وزارت داخله ممکن نگردید. احزابی که جداشدند یک به یک با توجه به حزب بودن ثبت شدند و نهایتا آخرین نام حزب سعادت شد.
        حزب سعادت مردم افغانستان وارث جبهه ی متحد ملی افغانستان بود که نتوانست تشکیلات را به نام جبهه ی متحد ملی در دولت ثبت نماید. و به ناچار عنوان حزب سعادت مردم افغانستان را بر خود نهاده و در سال 1383 در وزارت داخله ثبت نام گردید. که ریاست آنرا محترم محمد زبیر پیروز به عهده  دارد.
.
و اما بازتاب جبهه متحد ملي افغانستان در خارج از كشور
         همزمان با روي كار آمدن دولت پس از سقوط طالبان در خارج از كشور زمزمه هايي شنيده شد كه اين جبهه به هواداران خود يعني تمامي كساني كه كارت اين جبهه را دارند از طريق ثبت نام زمين براي ساخت مسكن مي دهد و فرزند ظاهرشاه متولي اين جبهه بوده است. لذا تمامي مهاجرين بخصوص مهاجريني كه در ايران سكنت گزيده بودند وسوسه شدند با توجه به اقتدار جبهه ومنافعي كه به اعضاء مي داد وارد اين جبهه شوند.روند عضوگيري تسريع پيداكرد و شمار زيادي از مهاجرين عضو اين جبهه شدند و در نواحي مختلف زير نظر جبهه به فعاليت مي پرداختند. لازم به ذكر است كه واقعا فعاليتهاي مثبتي نيز صورت گرفت جهت آشنايي اعضاء با ساختار سياسي و نبرد جديدي كه در فضاي دموكراتيك فراهم شده بود. البته اينكه زمين داده مي شد صحيح بود و اينطرح يكي از طرحهاي دولتي براي عودت مهاجرين به وطن بود.سران نواحي علاوه بر اينكه كارنامه مثبتي از اين روند براي خود دست وپا كردند در ازاء دريافت فرم ثبت نام جهت دريافت زمين دولتي براي ساخت مسكن ، از اعضاء پول نيز دريافت كردند كه سال گذشته برما معلوم گرديد كه دريافت وجه نقد ممنوع بوده است و اين ازخودسري هاي سران اعضاء بوده است. بهر صورت روند عودت مهاجرين به وطن ادامه يافت و اين روند باعث كندي جلب اعضاء و از سويي تصويب قانون منع فعاليتهاي سياسي در ايران توسط مهاجرين نيز باعث كمرنگ تر شدن عضو گيري اين جبهه در ايران گرديد
          دغدغه بازگشت به وطن درپروسه عودت مهاجرين كه توسط دولت ايران و سازمان ملل متحد انجام گرفت ، توجه مهاجرين را از مسائل ديگر بازداشت. و مهاجرين ديگر كمتر مشتاق عضويت در احزاب سياسي گشتند. و قانون منع فعاليت سياسي هم باعث گرديد كه ديگر سران نواحي به گرمي سابق نتوانند جلسات مشاوره و جلب و جذب عضو را دنبال نمايند. به مرور اختلاف برسر رياست نواحي نيز دربين سران نواحي دليل بر علت گشت وفعاليت جبهه را در ايران به كلي مختل نمود.
جلسات حزبي جبهه ادامه داشت ولي نه به گرمي قبل ، بلكه به صورت جلسات همفكري و در فواصل زماني دراز كه در آن بيشتر به ديد و بازديد  دوستان هم حزب مي انجاميد. و رفته رفته كمرنگ تر مي گشت.
        اين وضعيت ادامه داشت تا سال1386كه بار ديگر زمزمه ادامه فعاليت ها قوت گرفت. و در تماسها محترم رضايي از ايران كه سابقه فعاليت طولاني داشت ، به دنبال شناسايي و گرد آوري ديگر اعضاء جبهه همت نمود.و از مركز هم قرار بر اين گذاشته شد كه ابتدا خود ايشان وظيفه را بصورت رياست شوراي خارج از كشور به عهده بگيرد تا بدين ترتيب روند بازشناسي دوستان قديمي سرعت بيشتري بگيرد.
        پروسه اعتمادسازي بين اعضاي جديد وحزب با توجه به فعاليت و عدم صداقت احزاب قبلي در بين مهاجرين كار دشواري مي نمود . در همان سال محترم اسحق اعتمادي كه در داخل بحث يكي از اعضاء فعال جبهه،رابط بين مركز و ايران گشت و حامل نامه و مكتوبات اداري بوده كه در جلسه اي بصورت زنده و تلفني با محترم زبير پيروز تشكيلات اداري حزب در ايران تشكيل گرديد و وظايف موقتا معلوم گرديد.
        در جلسات بعدي آشنايي و هماهنگي بيشتري بين اعضاء تشكيلات اداري ايجاد گرديد. و با پيشنهاد محترم رضايي مقرر گشت كه رياست تشكيلات بصورت دوره اي و انتخابي صورت بگيرد وآنهم در بين خود اعضاء(نمايندگان شوراي نواحي به نمايندگي از اعضاء و از بين خود در تشكيلات اداري حزب در ايران يك نفر را به عنوان رييس و مسوول تشكيلات بصورت رأي گيري انتخاب نمايند) و ديگر رياست و رهبري تشكيلات در ايران بصورت انتخابي باشد و نه انتصابي! و چارت تشكيلاتي هم تعيين گرديد. البته بخش مهم چارت مربوط به شوراي نظارتي آن بود كه بر رياست و از طريق رياست بر اعضاء نظارت كلي داشت. پنج نفر عضو شوراي نظارتي بوده كه سه نفر از آن شامل معتمدين مردمي بود و مسوول كمسيون قضايي به همراه رياست تشكيلات هم عضو آن بودند. اين ترتيبات با مركز و شخص زبير پيروز در ميان گذاشته شد و مقبول مركز واقع گشت.
كارت هاي خام براي اعضاء نيز به همراه ساير رهنمود ها از كابل ارسال گرديد. فعاليت آغاز گرديد.در جلسات اداري علاوه بر كارهاي اداري مربوط به اعضاء از اعضاء سابق جبهه نيز دعوت مي شد و طي همفكريهايي به رفع موانع وابهامات حوادث جاري بر جبهه پرداخته شد. كه محترم ژنرال نعمتي از فعالين سابق دعوت شده و نظرات ايشان نيز شنيده شد ومفيد واقع گشت. محترم باركزي نيز كه سابقه فعاليت طولاني در اين جبهه را داشته نيز به ما پيوست و همكاري خويش را صادقانه تقديم تشكيلات اداري نمود. دوستاني كه از قديم در جبهه عضويت داشتند با نامهاي اين دوستان آشنا هستند.



                                                                     ادامه دارد......

Wednesday, October 20, 2010

حزب چيست؟

حزب چيست؟
پرسشي است كه هركس به ميزان سواد و توانايي و ديدگاهي كه ناشي از محيط مي شود به آن پاسخ مي دهد
    اندیشمندان و صاحب نظران برای حزب تعریف های متعدد را بیان نموده اند. با توجه به این مساله که حزب و دموکراسی در یک تلازم و پیوند نزدیک با همدیگر قراردارند، دموکراسی بدون حزب معنی و مفهوم پیدا نمی‌کند، به مسأله حزب در دموکراسی های جدید عنایت ویژه و توجه خاص صورت گرفته است.
    رابرت میخلز معتقد است که وجود دموکراسی بدون سازمان و حزب متصور نیست.» ( جمعی از اساتید و محققین، 15:1377) از سوی ماکس وبر، احزاب جدید را فرزندان دموکراسی جدید می داند.» ( همان، 17 ) زیرا لازمه رشد و تکامل احزاب وجود یک نظام دموکراتیک و آزاد است و نظام های اقتدارگرا و استبدادی اجازه مشارکت سیاسی به مردم را نمی دهد و به هیچ دلیل وجود احزاب و حضور گروه های مخالف را بر   نمی تابد.
    با توجه به روند تکامل دموکراسی ونقش مردم در تعیین سرنوشت خود و حضور و مشارکت سیاسی مردم در تعیین زمامداران و نمایندگان خویش، حزب نیز روند تکاملی را پیموده است.
    با توجه به این روند تکاملی برای حزب نیز، تعاریف متعدد ا رائه شده است که هر کدام جهت گیری های خاص خود را دارد و با توجه به این تحول ریشه واژه حزب و تعریف های متفاوت آن بررسی می شود. ولی در تعریف حزب، حزب به معنای مدرن مورد نظر است.
    « حزب در انگلیس از واژه party یا در فرانسه از واژه Parti برگرفته از مصدر Partir به معنای رفتن و قسمت کردن است که معادل فارسی آن را حزب برگزیده اند.» ( نقیب زاده، 13:1378 )
    « اصولاً حزب یک واژه عربی است که معادل آن را در فارسی گروه یا دسته می گویند. اگر چه در زبانهای اروپای گروه را باGroup و دسته را Faction  می نامند. اما در فرهنگ سیاسی جامعه، حزب، مترادف همان Party در زبانهای اروپای است » ( تبریز نیا، 21:1377 )
    ادموند برگ:حزب، هیئتی از مردم است که به خاطر پیشبرد منافع ملی یا کوشش مشترک بر اساس برخی از اصول سیاسی مورد توافق متحد شده اند.»( به نقل از عالم، 1373: 243-225 )
    گتل: حزب، مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند و با استفاده از حق رأی خود می خواهند بر حکومت تسلط یابند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازند.» ( همان )
    جیل کریست: حزب، گروه سازمان یافته شهروندانی است که دارای نظریات سیاسی مشترک اند و با عمل به مثابه یک واحد سیاسی می کوشند بر حکومت تسلط یابند.» ( همان ) 
  موریس دوورژه در کتاب حزب سیاسی: یک حزب... مجموعه ای از گروههای اجتماعی پراکنده در اطراف کشور است که از طریق سازمانهای هماهنگ کننده به هم پیوسته اند.» ( به نقل از  محمدی نژاد، 38:2535 )
موریس دوورژه درجامعه شناسی سیاسی: حزب یک تشکل سیاسی است که در آن، گروهی از شهروندان با هدف کسب قدرت از راه به دست آوردن تعدادی از کرسی های پارلمان و اجرای برنامه ها و اهداف خود در قالب مرام و مسلک سیاسی گرد هم آمده اند و فعالیت می کنند. » ( به نقل از طباطبائی مئوتمنی، 1380: 159 )  
    لیکاک: حزب، گروه کم و بیش سازمان یافته شهروندان است که بعنوان یک واحد سیاسی با هم عمل کنند.» ( همان )
    مک آلور:حزب، گروههای سازمان یافته از برخی اصول یا سیاستها که از راههای قانونی می کوشد. حکومت را به دست گیرد.» ( همان )
    عالم: در مفهوم عام،حزب گروههای مردمی است که درباره برخی مسائل نظرات مشترک دارند و می خواهند برای دست یافتن به هدفهای مشترک با هم کار کنند.» (همان )
    ماکس وبر: جمعیتهای بر پایه تعهدات رسمی و آزاد که هدف آنها تحصیل قدرت برای رئیس خویش در درون گروه مربوطه و تحصیل اقبال دستیابی به اهداف عینی یا امتیازات مادی برای اعضای فعال خویش است.» (جمعی از اساتید و محققین، 15:1377)
    مارکسیست ها: احزاب بازتاب نبرد بین طبقات است. ( همان )

  به نظر  لاپالمبارا و واینر، احزاب جدید دارای چهار فاکتور اصلی ا ست:
 1- سازمان وتشکیلات پایدار یاسازمان دائمی: لذا وجود آن در گروی وجود و زندگی بنیانگذار آن نیست.
 فعالیت در سطح ملی: حزب دارای سازمان مستقر در محل همراه با فعالیت زیر مجموعه ها در سطح ملی و ارتباط منظم و متقابل دو سطح محلی و ملی است.
3ـ قصد آگاهانه رهبران ملی و محلی: آنهاباید در صدد کسب و گسترش  قدرت باشند نه اعمال نفوذ.
4ـ در پی جلب حمایت عمومی بویژه از طریق انتخابات باشد.»
   از میان تعاریف گوناگون، تعریف اخیر تعریف جامع تر به نظر می رسد و هر چهار ویژگی مؤلفه های کلیدی جهت مرز بندی احزاب سیاسی با سایر مفاهیم مشابه را نشان می دهد.
    شرط اول: نشانگر دوام و استمرار حزب و تفاوت آن از گروه های زودگذر و مقطعی است که با از بین رفتن رهبر حزب نابود می شود و لذا شخص محور اند.
    شرط دوم: بیانگر تفاوت حزب و گروه پارلمانی است که فاقد تشکیلات مستقر در سطح ملی و محلی است.
    شرط سوم: نشانگر وجه تمایز گروه های ذی نفوذ و فشار از احزاب است زیرا آنان در پی جلب حمایت های عمومی و از طریق انتخابات نیست.
    شرط چهارم: بیانگر وجه تفاوت حزب از گروه ها و احزاب تروریستی است که گروههای تروریستی، به دنبال کسب قدرت از طریق خشونت آمیز اند. وآنان  فعالیت های لازم برای جلب حمایت مردم را مورد توجه قرار نمی دهند.
            سابقه حزب   
    احزاب سیاسی به معنای عام، یعنی دسته بندی های مختلف، از دیرباز و از گذشته بسیار دور تا روزگار ما وجود داشته و دارد ولی احزاب سیاسی به معنای مدرن محصول قوانین و آئین نامه های انتخاباتی و پارلمانی بوده اند. اولین جوانه ها و شکوفه های احزاب در جامعه بریتانیا همزمان با حرکت این کشور از اقتدار مطلق به سوی توزیع و محدود شدن اختیارات زمامداران به نمایندگان مردم ظاهر شد.»
    اما مفهوم حزب به معنای گروه و دسته سیاسی مفهوم مدرن است که در غرب پیدا شد و نخستین احزاب سیاسی به معنی درست کلمه در اوایل قرن نوزده در آمریکا ظهور یافتند و این امر پس از استقرار کامل نهاد های قانونگذاری تحقق یافت و بخش های عمده ای از مردم حق رأی یافتند و فعالیت احزاب اجتناب نا پذیر شد. در انگلستان انتخابات سال های 1833 و 1867 به ظهور آشکار احزاب سیاسی در عرصه سیاست آن کشور انجامید، احزاب جدید صرفاً گروه بندیهای درون پارلمانی نبودند بلکه در خارج از پارلمان نیز سازمان و عضو داشتند.»
    اگر چه برخی ریشه نخستین، احزاب جدید را در آمریکا بررسی می کند ولی بسیاری بر این عقیده اند که نخستین حزب سیاسی در بربتانیا ظهور نموده اند. به هر حال تجربه حزب از غرب گذشته و به سایر کشور ها، بسته به هر کشور مسیر خاص خودش را طی نموده است.
         کار ویژه های حزب
    تلطیف نزاعهای سیاسی: به جای اینکه مردم مستقیم در برابر دولت قرار بگیرد و احیاناً، با اقدامات خشونت آمیز با دولت روبرو شود و یا گرایشات مختلف در میان مردم با همدیگر در گیری فیزیکی پیدا نمایند. احزاب به عنوان کال ساماندهی این امور، نزاعهای سیاسی میان مردم و میان مردم و دولت را به صورت مسالمت آمیز در می آورند.

        کار ویژه انتخاباتی
 الف ـ شکل دادن به افکار عمومی: افکار پراکنده مردم را در حمایت از برنامه ها و نامزدهای خاص در قالب منسجم و متحد می سازند و آنها را به دنبال جریان و برنامه خاص می کشانند.
ب ـ گزینش نامزد ها: از میان افراد متعدد و بی شمار فرد و شخص را که در مسئولیت های حزبی و با دولتی کارنامه موفق داشته. و یا از توانایی و تخصصی بالاتری برخوردار است و ظرفیت بالای را جهت انجام امور دارد. بر می گزیند.
ج ـ ترتیب و تنسیق کار انتخاب شدگان: بعد از انتخاب افراد به عنوان نماینده مردم یک فرد و یا اشخاص پراکنده نمی تواند به تنهای از عهده برنامه ریزی، نظارت و اجرای امور بر آیند لذا حزب با توانای و تشکیلات و متخصصین که دارد با ارائه پیشنهاد ها برنامه ها و راه حل ها نمایندگان منتخب مردم را در این زمینه یاری می رساند.
         کار ویژه های آموزشی
الف ـ اطلاع رسانی :  حزب با در دست داشتن رسانه های دیداری و شنیداری و افراد کار آزموده جهت اداره و ساماندهی آن می تواند به خوبی آگاهی  و اطلاعات لازم را به مردم برساند و از سوی سطح گسترده فعالیت احزاب و ارتباط مستقیم و نزدیک با بخش های مخلتف از توده های مردم می توانند به خوبی از عهده امر اطلاع رسانی بر آیند.
ب ـ آموزش نظری و عملی توده ها و مشارکت سیاسی احزاب با توجه به توانائیهای نظری و فنی و کاری به خوبی  می توانند مردم را آموزش دهند و آنها را در ضمن آموزش های سیاسی به مشارکت سیاسی در سرنوشت شان ترغیب نمایند.

                ادغام اجتماعی
   الف ـ در سطح فردی: کار ویژه حزب جامعه پذیری است از طریق حزب ،فرهنگ و ارزشهای خاص و سنت ها و باور های سیاسی یک جامعه به افراد آن جامعه منتقل می شود و بدینوسیله همبستگی و انسجام مردم در جامعه به راحتی فراهم می شود.
ب ـ در سطح گروهی: تبدیل ادعاهای فرو ملی به ملی : حزب این توانای را دارد که با جمع نمودن خرده گرایشات همسو آنها را در قالب دسته های بزرگ تری قرار داده و با گذراز مرحله فرو ملی یعنی ، نژادی، قومی، زبانی و مذهبی و منطقه ای ، به مرحله ملی ضمن ایجاد واحد بزرگ تر، ادعاهای کوچک را نیز به سطح بزرگ تر و ملی بکشاند.
ج ـ در سطح جمعی: حزب واسطه بین شهروندان و دولت است. به جای اینکه مردم مستقیم با دولت بر خورد نمایند و ادعاهای پراکنده و خواسته های متفرق خودرا با دولت در میان بگذارد و از سوی، در مواقع بحرانی دولت مستقیماً فشار های لازم را بر مردم وارد سازد، حزب به عنوان واسطه و ضربه گیر بین دولت و ملت و یا بین شهروندان و دولت عمل می کند. در این صورت هم خواسته های مردمی به صورت منسجم تر و قدرتمند تر به گوش دولت می رسد و هم مردم از آسیب ها و خطرات خشونت آمیز دولت در برابر مردم  مصون اند. »
گابریل آلموند:
الف ـ مشارکت در تدوین و کاربست قواعد
ب ـ جامعه پذیری سیاسی و عضو گیری
ج ـ پیوند منافع و تجمیع منافع
بی ترمرکل:
الف ـ عضو گیری و گزینش افراد مناسب
ب ـ تکوین برنامه ها و سیاست های حکومتی
ج ـ هماهنگی و نظارت بر ارگانها و سازمانهای حکومتی
د ـ ادغام اجتماعی مجامع و جمعیتها از طریق ارضا و آشتی تقاضاهای گروهی یا از طریق ایجاد یک نظام مشترک عقیدتی
ر ـ ادغام اجتماعی افراد از طریق بسیج و جامعه پذیری سیاسی
دکتر حسن محمدی نژاد:
الف ـ شکل دادن به شیوه نگرش ها و معتقدات پراکنده ی افراد.
ب ـ آشنا ساختن افراد جامعه به حقوق و وظایف خود و بالا بردن سطح دانش آنها
ج ـ تشویق افراد به شرکت در انتخابات.
د ـ پشتیبانی و دفاع از منافع فرد وجامعه در مقابل تعدی های دولت
ر-متمرکز ساختن نیروهای پراکنده
ز ـ انجام پژوهش ها و بررسی های علمی.
س ـ کوشش برای ایجاد محیطی مسالمت آمیز جهت حل و فصل اختلافات
ش ـ پرورش رهبران آینده ی جامعه و دولت
مریام:
 الف) گزینش نامزد های انتخاباتی
ب) تدوین سیاستهای عمومی
ج) انتقاد از حکومت
د) آموزش سیاسی
ه) واسط بودن میان فرد و حکومت.» مونرو: 
الف) رقابت انتخاباتی با هدف پیروزی
ب) تدوین سیاستهای عمومی
ج) انتقاد از حکومت
د) رابطه میان حکومت و مردم
هـ) تسهیل کار حکومت پارلمانی
و)گردآوری همفکران
  البته توسعه سیاسی، یکدست کردن گرایشها و اعتقادات مختلف همسو با تثبیت  ووحدت ملی است وهمچنین حفظ حقوق اقلیتهای سیاسی و عقیدتی را نیز می توان بر این کار ویژه ها افزود.»
2ـ انتخابات چیست و کار ویژه های آن کدامست ؟
    انتخابات بستر اصلی و مادر احزاب سیاسی محسوب می شود و بسیاری از احزاب در آغاز جهت حق رأی و انتخابات شکل گرفت و با آن رشد و بالندگی پیدا نمود.»
   با توجه به اهمیت انتخابات در جهت تحقق مشارکت سیاسی مردم و نهاد نیه نمودن دموکراسی ،لازم است که تعمق نبست به این واژه و کار ویژه های آن صورت بگیرد
 1/2)تعریف انتخابات
    انتخابات جمع انتخاب، از ریشه عربی فعل ( نَخَبَ) به معنای برگزیدن، اختیار کردن، دست چین کردن و... است و معادل اروپای آن election نیز به فعل لاتین  eliger به معنای جداکردن،سواکردن، برگزیدن و دست چین کردن باز می گردد. در کاربرد رائج آن به معنای روش یا شیوه ای است برای برگزیدن یا دست چین کردن تعداد معینی از افراد از میان شمار کثیری از کسانی که برای تصدی یک منصب یا مقام خود را نامزد کرده اند.
    درکل انتخابات، مجموعه ی عملیاتی است که در جهت گزینش فرمانروایان یاتعیین ناظرانی برای مهار قدرت تدبیر شده است.»     از طرف انتخابات پیوند مستقیم با حق رأی دارد لذا تعریف رأی نیز ما را در شناخت امر انتخابات کمک می کند.
   رأی: عملی تشریفاتی و حقوقی را که شهروندان با انجام آن، طبق ظوابط و شرائط قانونی به گزینش نماینده یا نمایندگان می پردازد رأی گویند.»
    بنابراین در مورد انتخابات و انتخاب دو نکته مهم و اساسی وجود دارد:
    الف ـ گزینش و آزادی در گزینش: یعنی از یک سو ازادی در کاندیدا شدن وجود داشته باشد  و از سوی آزادی در گزینش، یعنی به خاطر وجود کاندیدای مختلف و متعدد برای افراد فرصت گزینش و انتخاب باشد لذا در جای که کاندیدا با محدودیت روبرو باشند چون رقابت قاطع و جدی وجود ندارد لذا گزینش نیز اهمیت خود را از دست می دهد.
    ب ـ وجود رأی دهندگان: رأی دهندگان منشأ و مرجع مشروعیت برای نامزدهای انتخاباتی است با گزینش و آرای رأی دهندگان، نمایندگان از مشروعیت و اقتدار لازم برای نمایندگی بر خوردار می گردند، اگر مردم به کسی رأی ندهند نمایندگی مشروع وجود نخواهد داشت. لذا مشروعیت یک نظام سیاسی در گروه آرائ مردم و مشارکت آنها است و هر چه مردم در انتخابات شرکت شکوهمند داشته باشند به همان میزان مشروعیت نمایندگان و نظام سیاسی از درجه بالای مشروعیت برخوردار می گردد.
    اهمیت رأی دهنگان و مردم چنان والاست که اگر آنان احساس نارضایتی از نمایندگان شان نسبت به تکالیف و مصالح نمایند. می توانند آنان را مورد باز خواست قرار دهند و با باز پس گرفتن ارای خود از آنان سلب مشروعت نمایند.
          سابقه انتخابات
    انتخاب به معنی فن گزینش پدیده ای تازه و نوپاست زیرا در گذشته زمامداران و حاکمان قابل انتخاب نبودند بلکه بر مردم تحمیل می شدند و قدرت به صورت ارثی و وراثتی منتقل می گردید و زمامداری امر طبیعی برای عده ای خاص بودند.نخستین جرقه انتخابات درشکل نوین در بریتانیا آشکار شد وکم کم این روند رو به تکامل نهاد و پس از آن علاوه بر رشد کیفی، گسترش کمی به سایر کشور ها نیز پیدا نمود و به شکل منسجم وارد شبکه حقوقی کشور های دیگرگردید.»
    استقرار حقوقی و سیاسی انتخابات در قرون هفدهم و هجدهم با پذیرش نظریه نماینده سالاری و ایجاد رژیم های نماینده ای و متعاقب ظهور نظریه حاکمیت ملی انجام پذیرفت.»
    در ابتدا حق رأی منحصر به شمار معدودی از اعیان بود که دارای امتیازات از جمله پرداخت مالیات و داشتن عناوین خاص بودند ولی بعد ها حق رأی تعمیم یافت. حق رأی و تغییر و تحول آن بسته به هر کشور شرائط خاص خود را طی نموده است. حق رای در انگلستان در 1918 و در فرانسه در 1945 با پذیرش حق رأی زنان مستقر شد. در آمریکا پذیرش حق رأی عمومی سابقه ی بیشتر از چند دهه ندارد، حق رأی از دستاورد ها و آثار دموکراسی است و نیز براساس مسائل طبقاتی، مذهب، نژاد و وراثت... نیست.»
    با توجه به گفته های فوق، انتخاب یک روند تدریجی و تکاملی را پیموده و امروزه به عنوان یکی از مؤلفه های مهم مشارکت سیاسی، نقش مهمی را در تعیین نمایندگان و زمامداران و مشروعیت نظام سیاسی بازی می کند و حتی نظام های اقتدارگرا برای عقب نماندن از کاروان دموکراسی و مردم سالاری و کسب و حفظ مشروعیت برای خود، از دست زدن صوری به امر انتخابات دریغ نمی کنند.

           کار ویژه ای انتخابات
   کار ویژه های متفاوت را می توان برای آن تصور نمود که هر کدام با توجه به وزن و جایگاه خود بر اهمیت انتخابات می افزاید:
                   نشانه مشارکت سیاسی و مردم سالاری: مشارکت سیاسی مراحل مختلف دارد و انتخابات یکی از مراحل و کم هزینه ترین و پر ثمرترین مرحله است. در کشور که انتخابات ازاد وجود داشته باشد مردم سالاری در آن کشور وجود دارد.
                قاعده مند نمودن انتقال قدرت: قدرت به شکل مسالمت آمیز و قانونی جا به جا می شود.
                 زمینه لازم برای چرخش نخبگان: قدرت به شکل راکد و به طور مطلق در دست عده ای محدود قرار نمی گیرد و مدام در حال گردش میان نخبگان مردم است.
             فرهنگ سازی سیاسی: بر گذاری منظم و قاعده مند انتخابات موجب فرهنگ سازی سیاسی می گردد.
              بستر مناسب برای رقابت تشکل ها: تشکل ها و گروه ها به جای درگیری بر سر تصاحب قدرت به شکل های نا سالم، رقابت سالم و قاعده مندی را انجام می دهند.
              نهادینگی مشارکت سیاسی: وقتی انتخابات منظم برگذار شود، مردم درک می کنند که مشارکت شان در سرنوشت سیاسی شان تأثیر می گذارند و در نتیجه مشارکت سیاسی نهادینه می شود.
               ایجاد و باز نمای مشروعیت سیاسی: انتخابات انعکاس دهنده مشروعیت یک نظام است و حضور حداکثری مردم بازتاب دهنده مشروعیت بالای نظام سیاسی است.
                  ترغیب فرد باوری و عقلانی سازی رفتار جمعی: هر فرد ارزش رأی خود را درک می کند و می فهمد که برای رسیدن به یک هدف رفتار جمعی و سازماندهی آراء لازم و ضروری است.
                  خنثی سازی تهدیدات دشمن: وقتی مشارکت سیاسی مردم در انتخابات حداکثری باشد نشانه مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی است. و اینکه مردم از نظام سیاسی موجود حمایت و پشتیبانی خواهد نمود. لذا دشمنان درک خواهند نمود که نظام سیاسی با پشتوانه قوی وقطعی مردم از اهداف خویش دفاع و حمایت خواهد نمود. لذا تهدیدات و توطئه های مستقیم و غیر مستقیم دشمن اگر هم پیگیری شود کارای چندانی نخواهد داشت.
         نقش احزاب در انتخابات چیست؟
   احزاب کار ویژه های متعدد دارد و یکی از کار ویژه های مهم و اساسی آن انتخابات است. به خاطر اهمیت این نقش، آن را به صورت جداگانه و مستقل بررسی می کنیم.
    به دو گونه و حول دو محور می توان این نقش را بررسی نمود:
    الف) نقش احزاب در انتخابات به صورت کلی
    ب) نقش احزاب در انتخابات با توجه به نظامهای حزبی.
    در رابطه با محور اول احزاب نقش و جایگاه متعدد را ایفا می کند که از آن جمله است.
     1 معرفی نامزد های شایسته و جلوگیری از هرز رفتن نیرو های پراکنده، بی شکل و نا متحرک. احزاب قادرند که با شناسایی و آشنای افراد نخبه و با تجربه و توانا و معرفی آنها، بهترین افراد را در معرض آراء و گزینش مردم قرار دهند و کار شناخت را ساده تر نمایند و از سوی از دور ماندن اینگونه افراد از مسئولیت های سیاسی و قرار گرفتن در گوشه انزوا نیز جلوگیری به عمل می آید.
     2: با محدود شدن عملی تعداد نامزد های انتخابات با ارائه لیست از سوی احزاب، قدرت آراء مردم کمتر شکسته و خرد خواهد شد. در نتیجه این امر، برنده ی انتخاباتی دارای تعداد بیشتر آراء خواهد بود تا بتواند مصداق واقعی نماینده ی مردم به شمار آیند. زیرا با تقسیم و خرد شدن بیشتر آراء نامزد برتر نیز آراء قابل توجه را بدست نخواهند آورد و سر انجام نمایندگی از اکثریت مردم با مشکل جدی مواجه می شود.
    3: حتی مردم رأی دهنده غیر حزبی نیز می توانند با مقایسه برنامه های احزاب از استنتاج های ناپخته خام و خواسته های ناشدنی اعتراضات بی جا و مبارزه های بی برنامه اجتناب کنند و به جای گزینش از میان انبوه اندیشه ها و روش های بی شکل از خلال نظام های نظری موجود یکی را انتخاب کند.
    علیرضا اسلامی نقش احزاب را در انتخابات به صورت گسترده تر اما به صورت کوتاه و بدون توضیح تحت عناوین ذیل بیان می کند: (اسلامی، namanews.com)
1) توسعه سیاسی:اگر هدف توسعه سیاسی را دموکراسی ومشارکت فعالانه ی مردم در سرنوشت سیاسی کشور در نظر بگیریم، دموکراسی دارای مؤلفه های چند گانه است که از آن جمله می توان به رقابت گسترده میان افراد و گروه ها، وجود میزان کافی از آزادیهای سیاسی و مدنی را باید نام برد. 1
    بنابراین حزب در نقش انتخاباتی خود به توسعه سیاسی کمک می کند و خود به عنوان ابزار مهم دموکراسی نقش حساس را جهت مشارکت مردم در امور سیاسی ایفا و بستر های لازم را برای نهادینه نمودن آن فراهم می سازد.
2) سازماندهی نیروهای پراکنده: نیروهای را که به دنبال سیاستها و اهداف واحد هستند اما به طور متشتت حضور دارند سازماندهی و انسجام می بخشند و به شکل هماهنگ آنها را در ذیل هدف واحد در می آورند.
3) جلوگیری از پراکندگی آراء و تمرکز آن: به جای اینکه مردم به لیست های متعدد و کاندیداهای متفاوت رأی بدهند که باعث تشتت آراء و کاهش رأی افراد می گردد به لیست یکی از احزاب رأی می دهند که موجب تمرکز آراء می گردد. از سوی تمرکز آراء نیز به کسب اکثریت غیر ساده کمک می نماید.
4) ارائه برنامه مناسب از سوی احزاب برای جلب اعتماد مردم: حزب ملزم می شود برای بدست آوردن و جذب آراء رأی دهندگان برنامه های کارشناسی شده و مناسب ارائه دهد. اگر برنامه های حزبی نتواند خواسته ها و مشکلات مردم و جامعه را تحت پوشش قرار دهند، حزب نمی تواند رأی مردم را کسب کند و در صحنه ی سیاسی باید شکست خود را پذیرا شوند. برای دوری گزیدن از روند طرد شدن از صحنه ی قدرت حزب تلاش می کند برنامه های منسجم، قوی و معطوف به خواسته ها و تمایلات مردم ارائه دهند.
5) شفاف سازی دیدگاه ها و تمرکز آن در موضوعات اساسی: به جای دیدگاه های متفاوت، کلی گویانه و مبهم چند دیدگاه به شکل روشن و در مورد موضوعات محدود ولی سرنوشت ساز طرح می شود. طرح نظریات و دیدگاه های روشن و عمیق و شفاف کار پیچیده و طولانی، تجربه و تخصص های متفاوت را می طلبد که طراحی آن کار و تلاش جمعی را می طلبد و از عهده ی فرد و افراد پراکنده بیرون است.
6) کنترل نامزد ها: حزب می تواند نامزدهای خود را جهت تحقق اهداف و شعار های انتخاباتی کنترل نماید و با ارائه ی راه کار ها شعار های خود را عملی سازند. برای اینکه اهداف اعلام شده صرفاً جنبه ی تبلیغاتی و مصرف محدود نداشته باشد نامزد ها باید جهت تحقق و اجرایی نمودن آنها تلاش نمایند. تلاش های فردی شاید نتواند از عهده ی اجرایی نمودن تمام آنها بر آید، از سویی عدم پاسخگویی به یک حزب و سازمان و نبود فشار های لازم از سوی نهاد ها و مراکز خاص نامزد ها را فاقد انگیزه لازم برای پیگیری اهداف و شعار ها می سازد.
7) نظارت احزاب: نظارت بر نحوه ی رأی گیری و نظام انتخابات سبب سلامت و موجب تضمین درستی آن می گردد، هر چه نظارت گسترده تر و پیچیده تر باشد سلامتی و صحت انتخابات به نحو شایسته تری امکان پذیر می گردد.
    آقای بشیریه این نظارت را در سه مرحله می داند:
    الف) نظارت بر مبارزات انتخاباتی از جهت بر خورداری تمام نامزدها از همه ی امکانات
    ب) نظارت بر روند اخذ رأی و شمارش اراء به منظور کنترل صحت انتخابات
    ج) نظارت بر شیوی اعمال و اجرای نتایج انتخابات در چرخش قدرت میان احزاب. » ( بشیریه، 1384: 3 و 4 )                       
    چنانکه پیداست نظارت بر نحوه ی اخذ رأی وشمارش آراء و همین طور شیوه ی اعمال نتایج انتخابات از سوی یک فرد امکان پذیر نیست لذا توانایی و ظرفیت بالای حزب را می طلبد تا با اعضای آموزش دیده و تشکیلاتی بی شمار خود در سطح محلی و ملی بتواند این نظارت را اعمال کند و از سویی نیز در معرض وسوسه ها و فشار های صاحبان قدرت و ثروت قرار نگیرند و با استفاده از آگاهی و تعهد خویش در پایبندی به جایگاه واقعی خویش وفادار باشد.
    از سوی حزب با داشتن افراد آشنا به محل و حوزه های رأی گیری به راحتی می تواند از عهده ی این مهم بر آید و به جای فرستادن افراد نا آشنا و بدون تعهد و انگیزه، افراد واجد صفات لازم را مأمور و عهده دار این وظیفه ی خطیر بنماید. این امر حزب و کاندیداها را بیشتر امیدوار و مطمئن می سازد.
8) برنامه محور بودن احزاب در صورتیکه احزاب موفق به ارائه برنامه ی موفق و یا اجرای آن برنامه ها نشود و یا نتواند برنامه های خود را تصحیح نمایند احزاب در مراحل بعدی و در انتخابات آتی رأی نخواهند آورد.
9) فاصله ی بین مردم و مسئولین را پر می کند و به عنوان رابطه، خواسته های مردم و مسئولین را منتقل و یا برای آن راهکار می دهد و در صورت وجود مشکلات آن را به دقت ارزیابی کرده و مسئولین را برای رفع آن تحت فشار قرار می دهد تا مشکلات انتخاباتی رفع و کاستی های آن بر طرف شود.
    10) اقبال به سوی نامزدهای مدعی استقلال و عدم پاسخگو کاهش می یابد. این امر حتی نامزدهای مستقل را به گونه ی به سوی حرف شنوی و پاسخگویی متمایل می سازد.
    اما عده ای دیگر حمایت فکری، مالی، پاسخگویی را نیز به نقش احزاب در انتخابات افزوده اند. حمایت مالی نیز یکی از کارکردهای مهم احزاب در انتخابات به نظر می رسد زیرا بدون کمک های مالی حزب افرادی که توانایی هزینه های مبارزات انتخاباتی را ندارند نمی توانند وارد این عرصه شوند و یا در مقابل امکانات مالی رقبا، توان رقابت و ایستادگی را داشته باشند.
    در مجموع علاوه بر موارد فوق می توان ایجاد فضای رقابتی را نیز به نقش احزاب در انتخابات افزود. احزاب با تحریک احساسات طرفداران. فضای انتخابات را به شکل کاملاً رقابتی و مبارزه جویانه سامان می دهد و از سوی احزاب موجب نشاط آوری فضای انتخابات می شوند که نشاط و شور انتخاباتی خود حاصل فضای رقابتی است. احزاب با تبلیغات گسترده و دادن اطلاعات تازه، برنامه های منسجم و استفاده از ابزار های متعدد رسانه ای شخصیت های سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی موجبات شادی و شادابی را فراهم می سازد.
    ب) نقش احزاب در انتخابات با توجه به نظامهای حزبی: منظور از نظام حزبی نوع رابطه است که بین احزاب با همدیگر و احزاب با دولت وجود دارد. نوع این رابطه نظام های حزبی را تشکیل می دهد.
    لاپالمبارا و واینر نظام های حزبی را به دو گونه ی رقابتی و غیر رقابتی تفکیک نموده اند. در نظام های حزبی رقابتی که دو یا چند حزب فعالیت می کنند، زمینه برای رقابت گسترده وجود دارد و احزاب می توانند نقش تعیین کننده در مشارکت سیاسی مردم بازی کند. اما در نظام های حزبی غیر رقابتی که فقط یک حزب وجود دارد و همان حزب لیست از نامزد ها را معرفی می کند، چون زمینه برای رقابت و گزینش نیست نقش احزاب کم رنگ می شود و افراد بالاجبار به این لیست رأی دهند.
    در یک طبقه بندی دیگر از نظام های حزبی و بر اساس تعداد، موریس دوورژه نظامهای حزبی را به سه گونه طبقه بندی می کند. » ( به نقل از ایوبی، 1379: 246ـ247 )
    ب ـ1) نظام تک حزبی: رقابت آزاد بین گرایشهای مختلف سیاسی وجود ندارد، نامزدها از سوی یک حزب معرفی می شود، حزب سیاسی غالباً ایدئولوژیک است. حزب سیاسی مظهر اراده کل جامعه تلقی می شود. در نظام تک حزبی انتخابات معنا و مفهوم واقعی خود را ندارد. زیرا احزاب دیگر اجازه فعالیت ندارند، نامزدی در انتخابات آزاد نیست در نتیجه مبارزه و رقابت و گزینش معنا ندارد. و در مجموع نمی توان از نقش احزاب در مبارزات انتخاباتی سخن گفت. وحزب حاکم لیست از کاندیداها را معرفی و مردم باید به آن رأی دهند. این نوع نظام حزبی معمولاً در کشور های اقتدار گرا وجود دارد.  
    ب ـ2) نظام دو حزبی: شکاف های مختلف و گرایشهای متعدد حول دو حزب عمده جمع شده، در این نظام قدرت در دست این دو حزب به تناوب جریان می یابد هر چند که احزاب کوچک تری نیز وجود دارد اما جریان انتخابات به گونه ای است که بیشترین رأی را دو حزب عمده بدست می آورند و زمینه برای قدرت گرفتن احزاب دیگر وجود ندارد.
    در نظام دو حزبی وجود دو حزب عمده سبب می شود که برنامه ها به صورت کلی ساده و شفاف عرضه شود این مسأله کار گزینش و انتخاب یکی از برنامه ها را برای مردم سهل تر می سازد. مردم در سرگردانی برنامه ها و شعار ها دچار تردید و حیرت نمی گردند و از سوی با کسب اکثریت از سوی یکی از احزاب دولت هایی که به وجود می آید با پشتوانه محکم و ثبات لازم به کار خویش ادامه می دهد، تزلزل و نا پایداری در حکومت نیز رخنه نمی کند اما وجود دو حزب عمده و بزرگ موجب محدود شدن گزینش انتخاب کنندگان می شود. اما با وجود محدودیت در گزینش حزب نقش انتخاباتی فعالانه و حیاتی را ایفا می کند و انتخابات مفهوم واقعی خود را دارند.
    ب ـ 3) نظام چند حزبی: در این نوع نظام حزبی شکافهای متعدد و گرایشات متعدد فکری و اعتقادی متقاطع وجود دارد که موجب ایجاد احزاب متعدد می شود. در اینگونه نظام حزبی هیچ کدام از احزاب به تنهایی قادر به کسب اکثریت آراء نیست. به استثنای موارد نادر، لذا دولت ها، در این نوع نظام حزبی ائتلافی خواهد بود. دولت ائتلافی نیز از ثبات و پایداری نیز برخوردار نیست و با اختلافات اندک احزاب از هم فرو می پاشد.
    در این نوع نظام حزبی به دلیل تعدد احزاب برنامه ها و کاندیداها، شناخت و آشنایی با برنامه ها و کاندیداها با مشکلاتی روبه رو است. مردم در انتخاب دچار سردرگمی و تردید می شوند. اما گزینش در اینجا محدود نیست و افراد با حق گزینش فراوان مواجه است لذا این نوع نظام حزبی دموکراتیک تر از سایر نظام های حزبی است و احزاب نیز نقش بسیار برجسته ای در انتخابات دارند و انتخاب به معنی واقعی کلمه در اینجا وجود دارد. »
نتیجه گیری 
    نقش حزب در انتخابات صرفاً به معرفی نامزد های انتخابات و حمایت از آنها خلاصه نمی شود. بلکه حزب علاوه بر نقش رایج فوق کار ویژه های مهمی دیگری را نیز دارد که نمونه های آن را می توان، توسعه سیاسی، محدود شدن نامزد ها، برنامه محوری، شفاف سازی دیدگاه ها، پاسخگویی حمایت های مالی و نظارت بر انتخابات... را می توان ذکر نمود.
    علاوه بر موارد فوق خود حزب مجموعه وظایف و کار ویژه های دارد که بخشی بصورت مستقیم، مربوط به انتخابات است و بخشی غیر مستقیم. از سوی انتخابات نیز دستاوردها و کارکردهای دارد. این دو مجموعه کار ویژه ها عمدتاً نقش اساسی در حرکت جامعه به سوی توسعه سیاسی دارند و در این راستا نقش مکمل نسبت به همدیگر دارند اما با وجود حزب هم ویژگی های واسطه ای و مستقیم حزب در انتخابات عملیاتی می شود و هم کار ویژه های انتخابات در مسیر اصلی خود از عمق، گستردگی و شتاب بهتر برخوردار می شوند، بنابراین حزب به عنوان حلقه ی وصل کارویژه های خود را با انتخابات پیوند می زند و ضمن ایجاد دستاورد های مهم به پویای و بالندگی نقش های تعریف شده در انتخابات نیز کمک شایان می نماید.
منبع: ماهنامه قلم ش 39 - 40، 1388.