Friday, October 22, 2010

معرفي حزب سعادت مردم افغانستان






حزب سعادت مردم افغانستان





پس از اجلاس بن(نوامبر2001) و خواست عمومی برای مقابله با طالبانیسم و طالبان، اکثر روشنفکران، شخصیتها و احزاب گردهم آمده تا با وحدت و یکی کردن نیروها بتوانند به کمک جامعه جهانی اولا : در مقابل پدیده طالبانیسم مقابله نمایند.
.
         ثانیا: بتوانند یک جامعه و دولت دموکراتیک و آزاد را پس از آن ایجاد نمایند. تا تجربه تلخ پس از سقوط دولت کمونیستی سابق و به قدرت رسیدن مجاهدین وجنگهای داخلی ایجادشده که خیلی بیشتر از دوران جهاد باعث ویرانی روح وروان و اعتماد عمومی گردیده بود را جلوگیری نمایند.
در همین راستار جبهه ای متشکل از کلیه ی احزاب گذشته (پیش از جهاد) و آنزمان (پیش از طالبان) و نگرشها و ایدیولوژی ها پدید آمد تا به همکاری جامعه جهانی ، کشور را از ان وضع اسفبار انسانی و سیاسی نجات دهد. و آنرا بنام (جبهه ی متحد ملی افغانستان) ایجاد نمودند.
      پس از شکست طالبان و ایجاد دولت انتقالی ، کم کم همان تجربه پس از شکست دولت کمونیستی به شکلی دیگر و آنهم شکاف در صفوف جبهه ایجاد گردید. نگرشها و خواست ها یکایک از هم جدا شدند وهر گروهی به دنبال منافع خود و نهایتا احزاب از آن جداگردیدند...
عكس مربوط به :
ديدارمحترم زبير پيروز و اعضاي رهبري حزب سعادت با محترم خليلي رييس حزب وحدت(1383)بيست و دوم ديماه

         جبهه روز به روز کوچک و کوچک تر می شد تا حدی که توانایی ثبت و راجستر کردن آن به عنوان جبهه در وزارت داخله ممکن نگردید. احزابی که جداشدند یک به یک با توجه به حزب بودن ثبت شدند و نهایتا آخرین نام حزب سعادت شد.
        حزب سعادت مردم افغانستان وارث جبهه ی متحد ملی افغانستان بود که نتوانست تشکیلات را به نام جبهه ی متحد ملی در دولت ثبت نماید. و به ناچار عنوان حزب سعادت مردم افغانستان را بر خود نهاده و در سال 1383 در وزارت داخله ثبت نام گردید. که ریاست آنرا محترم محمد زبیر پیروز به عهده  دارد.
.
و اما بازتاب جبهه متحد ملي افغانستان در خارج از كشور
         همزمان با روي كار آمدن دولت پس از سقوط طالبان در خارج از كشور زمزمه هايي شنيده شد كه اين جبهه به هواداران خود يعني تمامي كساني كه كارت اين جبهه را دارند از طريق ثبت نام زمين براي ساخت مسكن مي دهد و فرزند ظاهرشاه متولي اين جبهه بوده است. لذا تمامي مهاجرين بخصوص مهاجريني كه در ايران سكنت گزيده بودند وسوسه شدند با توجه به اقتدار جبهه ومنافعي كه به اعضاء مي داد وارد اين جبهه شوند.روند عضوگيري تسريع پيداكرد و شمار زيادي از مهاجرين عضو اين جبهه شدند و در نواحي مختلف زير نظر جبهه به فعاليت مي پرداختند. لازم به ذكر است كه واقعا فعاليتهاي مثبتي نيز صورت گرفت جهت آشنايي اعضاء با ساختار سياسي و نبرد جديدي كه در فضاي دموكراتيك فراهم شده بود. البته اينكه زمين داده مي شد صحيح بود و اينطرح يكي از طرحهاي دولتي براي عودت مهاجرين به وطن بود.سران نواحي علاوه بر اينكه كارنامه مثبتي از اين روند براي خود دست وپا كردند در ازاء دريافت فرم ثبت نام جهت دريافت زمين دولتي براي ساخت مسكن ، از اعضاء پول نيز دريافت كردند كه سال گذشته برما معلوم گرديد كه دريافت وجه نقد ممنوع بوده است و اين ازخودسري هاي سران اعضاء بوده است. بهر صورت روند عودت مهاجرين به وطن ادامه يافت و اين روند باعث كندي جلب اعضاء و از سويي تصويب قانون منع فعاليتهاي سياسي در ايران توسط مهاجرين نيز باعث كمرنگ تر شدن عضو گيري اين جبهه در ايران گرديد
          دغدغه بازگشت به وطن درپروسه عودت مهاجرين كه توسط دولت ايران و سازمان ملل متحد انجام گرفت ، توجه مهاجرين را از مسائل ديگر بازداشت. و مهاجرين ديگر كمتر مشتاق عضويت در احزاب سياسي گشتند. و قانون منع فعاليت سياسي هم باعث گرديد كه ديگر سران نواحي به گرمي سابق نتوانند جلسات مشاوره و جلب و جذب عضو را دنبال نمايند. به مرور اختلاف برسر رياست نواحي نيز دربين سران نواحي دليل بر علت گشت وفعاليت جبهه را در ايران به كلي مختل نمود.
جلسات حزبي جبهه ادامه داشت ولي نه به گرمي قبل ، بلكه به صورت جلسات همفكري و در فواصل زماني دراز كه در آن بيشتر به ديد و بازديد  دوستان هم حزب مي انجاميد. و رفته رفته كمرنگ تر مي گشت.
        اين وضعيت ادامه داشت تا سال1386كه بار ديگر زمزمه ادامه فعاليت ها قوت گرفت. و در تماسها محترم رضايي از ايران كه سابقه فعاليت طولاني داشت ، به دنبال شناسايي و گرد آوري ديگر اعضاء جبهه همت نمود.و از مركز هم قرار بر اين گذاشته شد كه ابتدا خود ايشان وظيفه را بصورت رياست شوراي خارج از كشور به عهده بگيرد تا بدين ترتيب روند بازشناسي دوستان قديمي سرعت بيشتري بگيرد.
        پروسه اعتمادسازي بين اعضاي جديد وحزب با توجه به فعاليت و عدم صداقت احزاب قبلي در بين مهاجرين كار دشواري مي نمود . در همان سال محترم اسحق اعتمادي كه در داخل بحث يكي از اعضاء فعال جبهه،رابط بين مركز و ايران گشت و حامل نامه و مكتوبات اداري بوده كه در جلسه اي بصورت زنده و تلفني با محترم زبير پيروز تشكيلات اداري حزب در ايران تشكيل گرديد و وظايف موقتا معلوم گرديد.
        در جلسات بعدي آشنايي و هماهنگي بيشتري بين اعضاء تشكيلات اداري ايجاد گرديد. و با پيشنهاد محترم رضايي مقرر گشت كه رياست تشكيلات بصورت دوره اي و انتخابي صورت بگيرد وآنهم در بين خود اعضاء(نمايندگان شوراي نواحي به نمايندگي از اعضاء و از بين خود در تشكيلات اداري حزب در ايران يك نفر را به عنوان رييس و مسوول تشكيلات بصورت رأي گيري انتخاب نمايند) و ديگر رياست و رهبري تشكيلات در ايران بصورت انتخابي باشد و نه انتصابي! و چارت تشكيلاتي هم تعيين گرديد. البته بخش مهم چارت مربوط به شوراي نظارتي آن بود كه بر رياست و از طريق رياست بر اعضاء نظارت كلي داشت. پنج نفر عضو شوراي نظارتي بوده كه سه نفر از آن شامل معتمدين مردمي بود و مسوول كمسيون قضايي به همراه رياست تشكيلات هم عضو آن بودند. اين ترتيبات با مركز و شخص زبير پيروز در ميان گذاشته شد و مقبول مركز واقع گشت.
كارت هاي خام براي اعضاء نيز به همراه ساير رهنمود ها از كابل ارسال گرديد. فعاليت آغاز گرديد.در جلسات اداري علاوه بر كارهاي اداري مربوط به اعضاء از اعضاء سابق جبهه نيز دعوت مي شد و طي همفكريهايي به رفع موانع وابهامات حوادث جاري بر جبهه پرداخته شد. كه محترم ژنرال نعمتي از فعالين سابق دعوت شده و نظرات ايشان نيز شنيده شد ومفيد واقع گشت. محترم باركزي نيز كه سابقه فعاليت طولاني در اين جبهه را داشته نيز به ما پيوست و همكاري خويش را صادقانه تقديم تشكيلات اداري نمود. دوستاني كه از قديم در جبهه عضويت داشتند با نامهاي اين دوستان آشنا هستند.



                                                                     ادامه دارد......

No comments:

Post a Comment